جدول جو
جدول جو

معنی روی نما - جستجوی لغت در جدول جو

روی نما
(نُ / نِ / نَ)
روی نمای. رونما. (آنندراج) (ناظم الاطباء). هدیه ای که در دیدار نخستین روی عروس بر او دهند:
باز و جز باز کنون روی نیارند نمود
گاه آن است که سیمرغ شود روی نمای.
فرخی.
ندارد این زمی و آب هیچ کار جز آنک
بجهد روی نما را همی دهند اجری.
ناصرخسرو.
جان پیشکشت سازم اگر پیش من آیی
دل روی نمایت دهم ار روی نمایی.
خاقانی.
بر سر خاقنی اگر دست فروکنی سزد
کاوست دلی و نیم جان روی نمای چون تویی.
خاقانی.
بادا عروس بخت ترا زینتی که چرخ
هر ساعتش به روی نما صد جهان دهد.
؟ (از انجمن آرا).
رجوع به رونما شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوش نما
تصویر خوش نما
ویژگی هر چیزی که به نظر خوب می آید و ظاهرش خوشایند باشد، خوش منظره
فرهنگ فارسی عمید
(خوَشْ / خُشْ نُ / نِ / نَ)
خوش منظر. منظری. دیداری. انق. حسن المنظر. نیکومنظر. نیکونما. خوبرو. (یادداشت مؤلف). مقابل بدنما.
- خوشنما نبودن، در انظار خوب نبودن. مخالف آداب نیک و اخلاق حسنه بودن. خوشایند نبودن
لغت نامه دهخدا
تصویری از رو نما
تصویر رو نما
پول یا هدیه ای که به هنگام دیدن روی عروس یا نوزاد دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روی هم
تصویر روی هم
جمعا مجموعا، چیزی بالای چیز دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دور نما
تصویر دور نما
پرده نقاشی یا عکسی که منظره ای دور را نشان دهد، منظره چشم انداز
فرهنگ لغت هوشیار
نماینده رحم، در اصطلاح پزشکی آینه یا دستگاهی که بوسیله آن درون رحم را ببینند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوس نما
تصویر قوس نما
کمانواره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روی هم
تصویر روی هم
((یِ هَ))
جمعاً، مجموعاً
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اوج نما
تصویر اوج نما
آلتیمتر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روی هم
تصویر روی هم
مجموعا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پویانما
تصویر پویانما
متحرّكٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پویانما
تصویر پویانما
Animator
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پویانما
تصویر پویانما
animateur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
از ماه های تقویم تبری، برابر با شهریور ماه فرس قدیم
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از پویانما
تصویر پویانما
Animator
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پویانما
تصویر پویانما
애니메이터
دیکشنری فارسی به کره ای
پویانما، داستان
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از پویانما
تصویر پویانما
پویانما
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پویانما
تصویر پویانما
অ্যানিমেটর
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پویانما
تصویر پویانما
mchora katuni
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پویانما
تصویر پویانما
animatör
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از پویانما
تصویر پویانما
アニメーター
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پویانما
تصویر پویانما
аніматор
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پویانما
تصویر پویانما
מאנימטור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پویانما
تصویر پویانما
एनीमेटर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پویانما
تصویر پویانما
animator
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پویانما
تصویر پویانما
นักสร้างแอนิเมชัน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پویانما
تصویر پویانما
аниматор
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پویانما
تصویر پویانما
animador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پویانما
تصویر پویانما
animatore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پویانما
تصویر پویانما
animador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پویانما
تصویر پویانما
动画师
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پویانما
تصویر پویانما
animator
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پویانما
تصویر پویانما
animator
دیکشنری فارسی به هلندی